فهرست مناسبتها با جزئیات

    • ۱۳ شهریور
    • 3 September
    • ٢٩ صفر

به موجب اصل چهل وچهارم قانون اساسی نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران برسه پایه دولتی ، تعاونی وخصوصی است . به منظورتحقق اهداف مقرر، قانون بخش تعاونی اقتصاد کشوردرسیزدهم شهریورسال 1370 به تصویب مجلس شورای  اسلامی رسید وبه همین مناسبت ، این روز، به عنوان روزتعاون درکشورنامگذاری شد. دراجرای ماده 65 این قانون وزارت تعاون به منظوراعمال نظارت دولت وحمایت وپشتیبانی ازبخش تعاونی دردهم دی ماه سال 1370 ازتصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی گذشت  .

در جنوب غربی آسیا و  در منطقه خاور میانه کشوری  به صورت شبه جزیره قرار گرفته است که  خلیج فارس و شمال شرقی عربستان  آن را احاطه کرده اند . مساحت قطر  تقریبا یک ، صد و چهل و پنجم ایران است . نژاد مردم این کشور سامی و آریایی است و زبان رایج میان اهالی آن عربی ، فارسی و انگلیسی است . عموم مردم از دین اسلام و مذهب تسنن  (وهابی) پیروی می کنند . نوع حکومت این کشور مشروطه سلطنتی است که در سال 1971 در چنین روزی  از انگلستان مستقل شد و در 21 سپتامبر همان سال به عضویت سازمان ملل متحد در آمد . در حال حاضر چهل در صد  عرب ، 18 در صد هندی ، 18 در صد پاکستانی ، 10 در صد ایرانی در آن زندگی می کنند . پایتخت این کشور بندر دوحه است .


آماتی موسیقیدان ایتالیایی در چنین روزی در سال 1596 میلادی متولد شد  . او سازنده ویولون بود ." استرادیواری و گوارنری "از جمله مهمترین آثار موسیقایی اوست .

چارلز دهم دوک پروس در چنین روزی در سال 1757 میلادی دیده به جهان گشود  .


جوت نویسنده بر جسته  آمریکایی در چنین روزی در سال 1849 میلادی به دنیا آمد. "کشور درخت بید نشان شده " عنوان مهمترین اثر اوست .

سوولیوان معمار بر جسته آمریکایی در چنین روزی در سال 1856 میلادی به دنیا آمد . او را پدر معماری جدید آمریکا دانسته اند .

اندرسون ، فیزیکدان بر جسته آمریکایی در چنین روزی در سال 1905 میلادی قدم به عرصه گیتی نهاد  . او در سال 1936 نوبل فیزیک را از آن خود کرد .

ایزلی ، مردم شناس  آمریکایی در چنین روزی در سال 1907 میلادی دیده  به جهان گشود . "رازهای حیوانات " عنوان مهمترین اثر اوست .

جیمز اول پادشاه انگلستان در چنین روزی در سال 1658 میلادی در سن 92 سالگی در گذشت . وی بین سالهای 1603 تا 1625 میلادی بر این کشور حکومت می کرد .

نگووین آی کوئوک،  مبارزبزرگ ویتنامی است که برای  آزادی واستقلال کشورش نیم قرن جنگید . اوکه معروف به هوشی مینه است درسال 1940 جنبش نجات ملی ویتنام ( ویت مینه ) را پایه گذاری کرد واین جنبش با بیرون راندن ژاپنی ها ازشبه جزیره هندوچین 14سال با فرانسویان استعمارگر جنگید . با شکست فرانسه در" دین بین فو" آمریکایی ها درهند وچین حضوریافتند ، اما مبارزه و استعمار ادامه یافت و در نبردی نابرابر نیمی از مردم و کشور ویتنام آماج بمبارانهای وحشتناک آمریکایی ها شد . هوشی مینه توانست ملت خود را دربرابر استعمار به شایستگی و سرسختانه  به پیکار بگیرد . وی درچنین روزی درسال 1969 میلادی درگذشت .

درچنین روزی در سال 1883میلادی  ایوان تورگنیف نویسنده مشهور روس  دار فانی را وداع گفت. ایوان سرگئویج  تورگینف نویسنده بزرگ روس درسال 1818میلادی به دنیا آمد . اوبا وجودی که درخانواده ای نه چندان مهربان وآرام رشد کرد اما ازهمان ابتدای زندگی به شعر سرودن عشق می ورزید . وی درشانزده سالگی به دانشگاه مسکو رفت واندکی بعد به دانشگاه سن پترزبورگ منتقل شد ودرآنجا نیزبه تحصیل دررشته زبان شناسی پرداخت. تورگینف مدتی بعد به برلین رفت و دوسال درآنجا به تحصیل فلسفه وتاریخ پرداخت ودراین دوره تحت تأثیربرخی افکارهگل فیلسوف آلمانی قرارگرفت . اودرسل 1852 میلادی نخستین اثرخود را به نام خاطرات یک ورزشکارمنتشرکرد وسپس تا سال 1961 میلادی مهمترین آثارش را مثل رادن وآشیانه نجیب زادگان وپدران وپسران منتشرکرد. برخی نوشته های وی به مذاق هیات حاکمه تزاری خوش نیامد ، واورا به خاطرمقاله ای که درستایش ازگوگول نویسنده روسی نوشته بود به زندان انداختند وسپس تبعیدش کردند. اوسالهای آخر عمرخود را درآلمان وفرانسه گذراند ودرسال 1871 به پاریس رفت ودرآنجابا برادران گونگورونویسندگان ناتورالیست فرانسوی  چون موپاسان ، دوده ، ژرژ ساند وبویژه فلوبر آشنا شد وبه اتفاق آنان محفلی ادبی تشکیل داد وی سرانجام درسپتامبرسال 1883 درحالی که از دوری وطن رنج می برد، درشصت وپنج سالگی درگذشت. ازکتاب های اومی توان به ترانه پیروز، آب های بهاری، آدم زیادی، یادداشت های یک شکارچی، عشق نخستین، مرداب آرام، آسیه و اولین عشق، رودن، دود، یک داستان شگرف، هلن، زمین بکر، دو دوست، زندگی آرام، در آستانه فردا ومومو اشاره کرد .

حضرت علی ابن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثنا در  سال 148 ه ق در شهر مدینه دیده به جهان گشودند . البته درباره  ماه و سال ولادت و همچنین تاریخ شهادت آن حضرت اختلاف است و برخی از روات، ولادت آن حضرت را دریکی از سالهای  148 و 151 و 153ق  می دانند اما روایت پیش گفته معتبر تر از سایرین  است . کنیه آن حضرت ابوالحسن و ابوعلی است و القاب ایشان عبارتند از : رضا، صابر، زکی، ولی، فاضل، وفی، صدیق، رضی، سراج الله، نورالهدی، قرة عین المؤمنین، مکیدة الملحد ین، کفوالملک، کافی الخلق، رب السریر، و رئاب التد بیر. اما  مشهورترین لقب آن حضرت «رضا» است . نام پدر شان حضرت امام موسی الکاظم (ع) و نام مادر  گرامیشان ام البنین است . امام (ع) مدت بیست سال ،  امامت شیعیان را برعهده داشتند که این بیست سال مصادف است با دوره پایانی خلافت هارون عباسی.  پس از آن سه سال از دوران خلافت امین ، دو سال  از  جنگ و جدایی میان خراسان و بغداد و سر انجام دوره ای از خلافت مأمون در دوره امامت ایشان قرار دارد . پنج پسر و یک دختر برای ایشان  ذکر کرده اند. هفده سال از بیست سال امامت حضرت رضا(ع)  در مدینه و سه سال آخر آن در خراسان گذشت.
امام رضا(ع) در مدینه، پس از شهادت پدر، امامت بر مردم را بر عهده گرفت، و به رسیدگى امور پرداخت . ایشان به تدریس و تعلیم علوم آل الله به  شاگردان خود ادامه می  داد  و به  تکمیل حوزه علمیه جدش امام صادق(ع) مشغول بود . موقعیت امام رضا(ع) در مدینه، همه علما و شخصیتهاى سیاسى و اجتماعى حجاز را تحت الشعاع خود قرار داد، مردم آن بزرگوار را در همه شؤون مادى و معنوى، مرجع و پناه خود مى دانستند. آن حضرت براى رفع مشکلات اجتماعى، فرهنگى و سیاسى مردم، در همه امور دخالت مى کرد، و در متن جامعه قرار داشت، و در امور و مسائل مختلف اجتماعى هرگز لحظه اى بى تفاوت نزیست، به ویژه در دو بعد فرهنگى و سیاسى، تلاش فراوان داشت.در خصوص ولایتعهدی مامون و پذیرش این امر از سوی  امام (ع) بحث های مختلفی میان مورخین تاریخ اسلام صورت گرفته است .
بر اساس اسناد تاریخی  همواره مأمون با حضرت مکاتبه داشت و از او مى خواست تا به مرو آید. او آن قدر بر این امر اصرار ورزید که به نوعی به اجبار ،  امام (ع) را به سوی سرزمین مرو فراخواند .  امام على بن موسى(ع) که  شیوه خلفا را مى‏شناخت و زندان های طولانى پدر را با همه تلخى ها و رنج هایش به یاد داشت و مى‏دانست که به هر حال، مأمون  از حضور آزادانه امام میان مردم نگران است و از این نگرانى، آسان نخواهد گذشت. لذا امام(ع)  به سوی مرو رفت .  در مسیر حرکت امام(ع) از مدینه به سوی مرو  مردم هر شهر عاشقانه به دیدار او می شتافتند و آن حضرت را چون نگینی دربر می گرفتند .   امام(ع)  در حرکتش از مدینه به خراسان به شهر نیشابور رسید مردم زیادى به استقبال امام(ع) شتافتند و از امام درخواست کردند تا آنها را با حدیثى از پدران خود خشنود سازد. امام(ع) فرمود: پدرم از پدرش و او نیز از پدرش...تا على(ع) و او از رسول خدا(ص) و رسول خدا(ص) نیز از خداوند متعال نقل فرمود که: لا اله الا الله حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابی; لا اله الا الله دژ استوار من است، پس هرکس در این حصار وارد شود از عذابم محفوظ است. امام چند قدمى حرکت کردند و سپس برگشت و فرمود: بشرطها و انا من شروطها، به شرطهاى آن و من از جمله شرطهاى آن هستم.در حقیت امام به مردم فهماند که امام برحق است و توحید بدون وجود امام معصوم و گزیده خداوند در جامعه اسلامی تحقق عینی نمی یابد. در این حال از نظر موقعیت زمانی نیز حکومت مامون را به چالش عقیدتی ژرفی در جامعه اسلامی فرا خواند . این حدیث به حدیث سلسله الذهب(زنجیره طلایی) معروف است .
امام پس از مدتی به خراسان وارد شد . در آن مکان  مامون ابتدا به امام (ع) پیشنهاد خلافت کرد اما امام به هیچ وجه آن را نپذیرفت . پس از آن وی از امام (ع) خواست که ولایتعهدی را عهده دار شود.  امام نیز از این امر به شدت احتراز جست . مأمون دست از پیشنهاد خود برنداشت و مذاکرات به مدت دو ماه ادامه یافت. سرانجام پیشنـهاد خـلافت را بـه ولایتعهدى تغییر داد و با گستاخى تمام  امام (ع) را به قتل تهدید کرد . حضرت، که  هیچ راه گریزى براى خود نیافت، مجبور شد مقام ولایتعهدى را بپذیرد  مشروط بر این که به فرموده  خود امام (ع) ،  از موضع حکومتى امر و نهى نکند ، فتوى ندهد ، قضاوت نکند وکسى را بر مسند ننشاند و کسى را از مقام خود عزل نکند و چیزى را که در حکومت است، تغییر ندهد . به هر حال، مقام ولایتعهدى به طور رسمى در ماه رمضان سال 201 هجرى قمرى اعلام شد و مأمون آن را به تمامى آفاق حکومتش ابلاغ نمود  .
امام رضا(ع) دردوران ولایتعهدی شان در جهت کاستن از فشار های وارده بر شیعیان گامهای مهمی برداشتند .
امام رضا( ع) عالم آل محمد بودند  و دانشمند خاندان طه . ابراهیم بن عباس صولى گوید: هرگز ندیدم چیزى از امام رضا(ع) پرسیده شود و او پاسخش را نداند و در زمان و عصر او کسى را داناتر و آگاه تر از او نیافتم. همو مى گوید: هرگز ندیدم ابوالحسن (ع) کسى را با سخن خود ناراحت کند و هرگز سخن کسى را قطع نمى کرد. هیچ گاه - در صورت قدرت و توانایى - حاجت کسى را رد نمى کرد. هرگز پاى خود را در برابر همنشینش نمى گشود و در نزد او بر جایى تکیه نمى داد. هرگز صداى آن حضرت به قهقهه بلند نمى شد، بلکه خنده آن حضرت فقط تبسم بود. حضرت(ع) همواره همراه غلامان بر سر یک سفره مى نشست و مى فرمود: هیچ کس را بر دیگرى برترى نیست مگر به تقوا و اطاعت از خداوند .کمالات  اخلاقی آن حضرت به اندازه ای است که در این مقال اندک نمی گنجد . سرانجام با انجام کلیه تمهیدات مامون نتوانست حضور گهر بار امام (ع) را تحمل کند و در آخر صفر سال 203 ه ق  ایشان را با سم به شهادت رساند .  پیکر مطهر او را در طوس در قبه هارونی سرای حمید بن قحطبه طایی به خاک سپردند . مرقد مطهر  ایشان در مشهد مقدس زیارتگاه عاشقان خاندان طه از سراسر جهان است .

همه ساله چنین روزی به عنوان روز بزرگداشت سعدی علیه الرحمه در کشور گرامی داشته می شود . مشرف الدین مصلح ابن عبدالله سعدی شیرازی  در چنین روزی در سال 694ه .ق ( 1292 میلادی) در شیراز وفات یافت. سعدی در سال 606 ه ق در  شیراز متولد شد و دانش های نخستین را در زادگاهش آموخت. و برای تکمیل آنها به مدرسه نظامیه بغداد رفت. سعدی به مسافرت علاقه بسیار داشت و نیمی از عمر خود را در سیر و سفر سپری کرد. او پس از یک مسافرت طولانی که حدود چهل سال به طول انجامید به شیراز بازگشت و مشغول تالیف و تصنیف شد. دیوان اشعار (کلیات)، بوستان و گلستان سعدی از مهمترین آثار اویند.

وقتی دل سودایی می‌رفت به بستان‌ها      بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان‌ها 
گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل      با یاد تو افتادم از یاد برفت آن‌ها 
ای مهر تو در دل‌ها وی مهر تو بر لب‌ها   وی شور تو در سرها وی سر تو در جان‌ها 
تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم   بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان‌ها 
تا خار غم عشقت آویخته در دامن   کوته نظری باشد رفتن به گلستان‌ها 
آن را که چنین دردی از پای دراندازد   باید که فروشوید دست از همه درمان‌ها 
گر در طلب رنجی ما را برسد شاید   چون عشق حرم باشد سهلست بیابان‌ها 
هر تیر که در کیشست گر بر دل ریش آید   ما نیز یکی باشیم از جمله قربان‌ها 
هر کو نظری دارد با یار کمان ابرو   باید که سپر باشد پیش همه پیکان‌ها 
گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش   می‌گویم و بعد از من گویند به دوران‌ها