فهرست مناسبتها با جزئیات

    • ۱ تیر
    • 21 June
    • ١٤ ذوالحجه

در چنین روزی در سال 1905 میلادی ژان پل سارتر فیلسوف و نویسنده بر جسته فرانسوی به دنبا آمد . وی به سال 1964 میلادی جایزه نوبل ادبی را از آن خود کرد . تهوع عنوان بر جسته ترین اثر اوست . او د راین کتاب اندیشه خود را با مفهوم اگزیستانسیالیسم به تصویر  می کشد .
«« سارتر اگزیستانسیالیسم را به عنوان فلسفه‏اى تعریف مى‏کند که معتقد است: «وجود انسان مقدم بر ماهیت اوست‏» . بر خلاف دیگر فلسفه‏هایى که ماهیت‏بشر و به‏طور کلى ماهیت هر موجودى را مقدم بر وجود او مى‏دانند، فلسفه‏هاى یونان قدیم، قرون وسطى و قرون جدید، از تقدم ماهیت مى‏گویند . اما در فلسفه وجودى، ماهیت انسان در سایه وجود او تفسیر مى‏شود و سارتر چون تنها، وجود انسان را اصیل و شایسته بودن مى‏داند، تقدم وجود را مختص به انسان مى‏داند، در حالى که در بقیه موجودات قائل به تقدم ماهیت آنهاست . وجود به این معناست که: «بشر ابتدا وجود مى‏یابد، متوجه خود مى‏شود . . . و سپس خود را مى‏شناساند; یعنى تعریفى از خود به‏دست مى‏دهد» .  بدین ترتیب، در نظر سارتر، فاعلیت انسان را در شناخت‏خود باید به عنوان نقطه عطف اگزیستانسیالیسم و اومانیسم او فرض کنیم . به‏دلیل آن‏که ما تصویر مشخصى از ماهیت انسان در ذهن نداریم، لذا طبیعت انسان به‏طور عینى قابل تعریف نیست، زیرا «در ابتدا بشر هیچ نیست، سپس چیزى مى‏شود; یعنى چنین و چنان مى‏گردد و چنان مى‏شود که خویشتن را آن چنان مى‏سازد» .  از این رو، «بشر مسئول وجود خویشتن است‏»  و تنها از طریق عملى است که خود را مى‏سازد . «او باید با انتخاب، راه خود و راه همه آدمیان را تعیین کند» .  او باید انتخاب کند و عمل کند، بدون آن‏که از قبل، هیچ مفهومى از طبیعت انسان داشته باشد . مفهومى که تضمین کننده صحت انتخاب و عمل او باشد . لذا مشاهده مى‏کنیم که در اگزیستانسیالیسم سارتر ماهیت انسان به‏واسطه تعهد و مسئولیتى که دارد تنها از طریق عمل تعریف مى‏شود: «واقعیت تنها در عمل وجود دارد» . («اگزیستانسیالیسم عقیده داردکه سرنوشت‏بشر در دست‏خوداوست . . . و به‏آدمیان اعلام مى‏کند که امیدى جز به عمل نباید داشت وآنچه به بشر امکان زندگى مى‏دهد فقط عمل است‏» .  سارتر پیوسته تاکید مى‏کند که آزادى بشر براى فاعل در فاعلیت (سوژه بودن) subjectivuty او ریشه دارد واین تنهاچیزى‏است که ارزش واعتبارانسان را به‏اواعطامى‏کند . در نتیجه، شاهدیم که سارتر، کوگیتوى دکارتى را تنها نقطه تمایز اگزیستانسیالیسم از بقیه فلسفه‏ها و تنها مبناى ممکن براى اومانیسم مى‏داند . تبیین واژه‏هاى دلهره، وانهادگى، نومیدى و ارتباط آن با اگزیستانسیالیسم از دیگر مسائلى است که در کتاب اصالت‏بشر سارتر با آن مواجه مى‏شویم، اما به‏دلیل آن‏که پاسخ هایدگر به بوفره، ناظر به معناى تقدم وجود بر ماهیت، عمل، تفکر و سوژه بودن انسان است، از این رو، از طرح دیگر مفاهیم موجود در فلسفه سارتر صرف نظر مى‏کنیم .»»
( برگرفته از مجله پژوهشهاى فلسفى - کلامى  ، شماره 9 و 10  مقاله اومانیسم سارتر در نگاه هایدگر ،  زهرا خزاعى ، عضو هیات علمى گروه فلسفه دانشگاه قم )


در چنین روزی در سال 1912 میلادی مری مک کارتی نویسنده برجسته  آمریکایی دیده به جهان گشود . «گروه » عنوان مهمترین اثر اوست .


در چنین روزی در سال 1935 میلادی ساگان نویسنده بر جسته فرانسوی دیده به جهان گشود . «روز بخیر تریست » عنوان مهمترین اثر اوست .