نهضت مشروطه را به لحاظ گستردگی مباحث ، نمی توان در مقالی کوتاه مورد بحث و بررسی قرار داد . در این وجیزه تنها نگاهی گذرا و تاریخ نگارانه به این نهضت خواهیم داشت .
پس از مرگ ناصر الدین شاه قاجار در هفدهم ذی القعده 1313 ه ق مظفر الدین شاه بر اریکه قدرت تکیه زد و عین الدوله را که مردی مستبد بود به صدارت بر گزید . در واقع ریشه انقلاب مشروطیت را باید در رفتار ظالمانه پادشاهان قاجار ، تعدی وتجاوز شاهزادگان و وابستگان دربار ، حکومت مستبدانه حاکمان ولایات و مداخله بی حد و حصر دول روس وانگلیس در امور ایران و مخالفت مردم با آنها ونیز ارتباطاتی که با اروپا برقرار شده بود که سبب مشاهده پیشرفت ممالک راقیه می شد، دانست . عدم در ک صحیح مظفر الدین شاه از اصول مملکت داری و نیز با توجه به بیماری وی و عزیمت مکرر به فرنگ جهت معالجه ، اوضاع کشور روز به روز نا بسامان تر می شد و ظلم حاکمان به تبع آن افزایش می یافت . در این میان چندین حادثه دیگر باعث شد تا حرکت مردم و شورش عمومی تسریع شود . یکی از این حوادث ماجرای موسیو نوز بلژیکی بود .وی در سال 1281 به همراه عده ای از هموطناننش به ایران آمد تا به اداره امور گمرکات بپردازد . مسیو نیز تعرفه های گمرکی را علیه بازرگانان وضع کرد و این امر موجبات نارضایتی گسترده ای را فراهم آورد . وی موقعی موجبات خشم بیش از حد مردم را فراهم آورد که با انتشار عکسی در لباس روحانیت در مجلس رقص و در حال قلیان کشیدن حاضر شد . مساله دیگر بانک استقراض روسیه بود . بدین شرح که روس ها در محل قبرسان متروکه ای در وسط بازار در حال بنای ساختمان بانک بودند که در اثنای ساخت آن، استخوانهای تازه مردگان کشف شد . روس ها با بی اعتنایی اجساد استخوانها را به چاه ریختند . همچنین مساله به چوب بستن بازرگانان ، در شکل گیری این واقعه مزید بر علت شد . در زمان جنگ روس و ژاپن به دلیل گران شدن قیمت قند ، علاء الدوله حاکم وقت تهران تعدادی از بازرگانان را که در اعتراض به اعمال مسیو نوز تحصن کرده بودند به بهانه گران کردن قند و در واقع به قصد زهر چشم گرفتن به چوب بست . با انتشار این خبر بازاریان مغازه ها را بستند و به عنوان اعتراض در مسجد بازار اجتماع کردند . دولت به وحشت افتاد و قول داد که به رتق و فتق امور بپردازد . اما نه تنها این چنین نشد بلکه در نشست دیگری که مردم در مسجد پای سخنان سید جمال واعظ نشسته بودند ، دولتیان بر سر مردم ریختند و آنها را به باد کتک گرفتند . پس از این واقعه علمای تهران به منظور اعتراض ، به حرم حضرت عبدالعظیم حسنی در قم پناه برده و در آنجا تحصن کردند . در همین حین ، وعاظ در جاهای مختلف بر منبر رفته و از استبداد حکومت عین الدوله سخن می گفتند و خواستار تشکیل عدالتخانه در کشور بودند . در این زمان بازار تهران به کلی تعطیل شده بود و تعداد متحصنین از ده هزار نفر تجاوز می کرد . دیگر شهر های کشور نیز به این حرکت پیوستند . شاه با مشاهده احوال در صدد حل قضیه بر آمد . متحصنین خواسته های خود را از جمله ، تاسیس عدالتخانه ، اجرای قوانین اسلام ، در سراسر کشور و عزل مسیو نوز بلژیکی و علاء الدوله به گوش شاه رساندند. سرانجام مظفر الدین شاه به خواسته آنان تن در داد و با آنها موافقت کرد و علما به مهاجرت صغری پایان دادند . عین الدوله که هرگز حاضر نبود تن به خواسته مردم بدهد با گذراندن وقت و امروز و فردا کردن از پذیرش در خواست متحصنین طفره می رفت و سعی داشت با ایجاد اختلاف در صفوف علما و مردم و همچنین زندانی کردن وبه تبعید فرستادن فعالان غائله را ختم کند . با ا دامه این روند و طی مراحلی ، علما خواستار خروج از تهران و عزیمت به قم شدند . بدین ترتیب آقایان علما طباطبایی و بهبهانی به همراه عده ای از مردم به قصد قم شهر تهران را ترک گفتند ( مهاجرت کبری ) . در ست در همین زمان اولین دسته از مردم که حدود 50 نفر می شدند نا آگاهانه به سفارت انگلیس پناهنده شدند و در حیاط سفارت بست نشستند . این جمعیت در چند روز آینده به بیست هزار نفر رسید . متحصنین در سفارت از شاه خواستند : علما را به تهران بازگرداند ، تضمین بدهد که احدی شکنجه و دستگیر نخواهد شد ، امنیت را در کشور برقرار کند ، دست به تاسیس عدالتخانه بزند و قاتلین مردم را تعقیب کند . همچمین در خواست های مهاجران به این شرح بود : بازگشت علما به تهران ، عزل عین الدوله ، افتتاح دارالشوری ، قصاص قاتلین و بازگرداندن تبعید شدگان .
با انتشار خبر مهاجرت علما و بست نشستن مردم در سفارت انگلیس ، شورش های پراکنده در نقاط مختلف کشور شکل گرفت و همین امر با عث شده که شاه به وحشت افتاده ، در چهاردهم مرداد 1285 شمسی طی فرمانی ضمن عزل عین الدوله ، دولت را مامور برگزاری انتخابات و تشکیل مجلس شورای ملی کند . متن قانون اساسی تنظیم شده توسط دولت و مجلس که مشتمل بر 51 اصل و بنام نظامنامه سیاسی بود در تاریخ هشتم دی ماه 1258 از طرف مظفرا لدین شاه تصویب و امضا شد و شاه ده روز پس از امضا ی قانون اساسی در گذشت .